دو داستان طنز و آموزنده!
عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچههاى کلاس عکس یادگارى بگیرد. معلم هم داشت همه بچهها را تشویق میکرد که دور هم جمع
عابد مغرور
روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت . در راه به عبادتگاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد . حضرت با او
خوردن سحری در میدان شهر! رمز ::: چهار رقم آخر شمارمه!!
سلام به رفقای وبلاگ موفقیت! تو این پست چندتا عکس از شب احیا گذاشتم که ماجراش ازین قراره!: بعد اینکه جوشن کبیر رو خوندیم و
شرکت در نظر سنجی (مهلتش تموم شده!)
برندگان مسابقه نظر سنجی “عید فطر” وبلاگ موفقیت elmira http://deadsea94.blogfa.com M http://osian.blogfa.com/ دوست همه http://www.khattedelam.blogfa.com سونیا http://www.mytrice.blogfa.com برای دریافت فایل، ایمیل خودتون
پاره آجر
مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت. ناگهان از بین دو
مطلبی تکان دهنده برای نا امیدان…
اگر فکر می کنید حقوقتان کم است … اگر فکر می کنید دوستان زیادی ندارید … اگر فکر می کنید درس خواندن سخت
این را ببین،آن را مبین…!
بلبل را ببین که حتی در قفس هم میخواند. پروانه را ببین که حتی با وجود کوتاهی عمر، از پرواز دست نمیکشد. طاووس را ببین
انتخاب…
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمردرا با ریش های بلند جلوی در دید. به آنها گفت: من شما را نمی شناسم ولی فکر
چگونه به آرامش برسیم؟ ترسیم آرامش
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند.آن تابلو
امتحان و سرنوشت…
دختری در چین زندگی می كرد که با جدیت درس نمی خواند . وی اصلا نمیدانست که آینده اش چیست و به دنبال چه هدفی
فقیر و غنی
یه روز حضرت سلیمان از جنگلی می گذشتند . هیزم شکنی را دیدند که خیلی زحمت می کشید وکار می کرد. به او گفت: آیا می
چهار پسر و درخت گلابی…!
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود: پسر