ملاقات با خدا…
روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: ‘خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ ‘، خداوند او را به سمت
در جست وجوی الماس
می گویند کشاورزی آفریقایی در مزرعه اش زندگی خوب و خوشی را با همسر و فرزندانش داشت. یک روز شنید که در بخشی از آفریقا
پادشاه و سه وزیرش
در یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آن ها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند. او از هر وزیر خواست تا
لخت شدن رئیس بانک جلوی مشتری
یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگ ترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1
نخست بیندیش آن گاه سخن بگو
روزی خانمی سخنی را بر زبان آورد که مورد رنجش خاطر بهترین دوستش شد . او بلافاصله از گفته خود پشیمان شده و به دنبال
زیرکی پسر
نوشته اند: زمانی كه نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته در راه كودكی را دید كه به مكتب میرفت. از او پرسید: پسر جان
هرناخوشایندی بد نیست…
سال های بسیار دور پادشاهی زندگی می كرد كه وزیری داشت. وزیر همواره می گفت: هر اتفاقی كه رخ می دهد به صلاح ماست. روزی
عاشقانی كه پیش از من گریستند…
عاشقانی كه پیش از من گریستند… ماهی كوچك دچار آبی بی كران بود.آرزویش همه این بود كه روزی به دریا برسد.و هزار و یك
مقام توکل و رضا…
روزی حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: دلم می خواهد یکی از آن بندگان خوبت را ببینم. خطاب آمد: به صحرا برو.
شطرنج…
بازی شطرنج برای اولین بار در هند اختراع شد و وقتی که حاکم هند با آن بازی آشنا شد و ریزه کاری های و
سرنوشت انسان را اراده او تعیین می کند…
در طول نبردی مهم و سرنوشت ساز ژنرالی ژاپنی تصمیم گرفت با وجود سربازان بسیار زیادش حمله کند. مطمئن بود که پیروز می شوند، اما