کوتاه اما عمیق – ۲۷
لینک کوتاه مطلب :
توسط: سعید جنگ جوی در دستهبندی نشده, روانشناسی, کوتاه اما عمیق! تیر ۱۸, ۱۳۹۲ ۱۰ دیدگاه 1,569 نمایش
1392-04-18این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
شما که همیشه بامطالب جدیدتون وهمچنین منطقی غافلگیرمون میکنی
دست گلت دردنکنه
عالی بود… 🙂
مهم نیست که انسان بزرگی باشی؛انسان بودن خود نهایت بزرگی است؛می توان ساده بود ولی انسان بود،به همین سادگی….
سلام آقا. زیبا بود. میخام باهات بحرفم سعید. باهام تماس بگیر
سلام مرسی از پست های زیباتون
فوری فروشی
با نازلترین قیمت
* ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﮔﻔﺖ:خانوم ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﺭﻭ ﺷﺴﺘﺸﻮ ﻣﯿﺪﻧﺪ؟ﮔﻔﺘﻢ: عزیزم ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ …ﮔﻮﺷﺘﻮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ،ﺑﻌﺪ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯿﺰﺍﺭﻧﺶ ﺗﻮ ﻭﺍﯾﺘﮑﺲ … ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﻧﺦ ﻭﺳﻮﺯﻥ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺪﻭﺯﻧﺪﺵ |: ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ ﺣﺪﻗﻪﺯﺩ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺪ …
ﺳﺮﯾﻊ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺻﺤﻨﻪ ﯼ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺩﻭﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﭘﺪﺭﺑﭽﻪ ﺳﺮ ﻧﺮﺳﻪ 😐
ﺣﺎﻻ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﻡ ….ﻧــﻪ!!
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﯾﻀﻢ 😐 ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ
ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ 😐
😀
سلام طاعات قبول خیلی پست عالی رو نوشتید.
قربان اگه لطف کنید لینک کنید ممنونم … .
nrgplus.blogfa.com
کاش باز مُعلمے بوב و اِنشایے مے خواستـــ…
“روزگار” خوב را چگونه مے گذَرانیـב ؟
تا چَنـב خَط برایَش בرב و בل کُنَمــ ؛؛؛
[Web] –