این را ببین،آن را مبین…!
بلبل را ببین که حتی در قفس هم میخواند. پروانه را ببین که حتی با وجود کوتاهی عمر، از پرواز دست نمیکشد. طاووس را ببین
انتخاب…
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمردرا با ریش های بلند جلوی در دید. به آنها گفت: من شما را نمی شناسم ولی فکر
چگونه به آرامش برسیم؟ ترسیم آرامش
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند.آن تابلو
امتحان و سرنوشت…
دختری در چین زندگی می كرد که با جدیت درس نمی خواند . وی اصلا نمیدانست که آینده اش چیست و به دنبال چه هدفی
فقیر و غنی
یه روز حضرت سلیمان از جنگلی می گذشتند . هیزم شکنی را دیدند که خیلی زحمت می کشید وکار می کرد. به او گفت: آیا می
چهار پسر و درخت گلابی…!
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود: پسر
بیماری تکبر !
روزی سقراط (حکیم معروف یونانی)، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است. علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد: در راه که می
ملاقات با خدا…
روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: ‘خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ ‘، خداوند او را به سمت
در جست وجوی الماس
می گویند کشاورزی آفریقایی در مزرعه اش زندگی خوب و خوشی را با همسر و فرزندانش داشت. یک روز شنید که در بخشی از آفریقا
پادشاه و سه وزیرش
در یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آن ها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند. او از هر وزیر خواست تا
لخت شدن رئیس بانک جلوی مشتری
یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگ ترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1