نماز گزار…

گویند: صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت . نمازگزاران همه او را شناختند؛ پس از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود و پند گوید . پذیرفت … نماز جماعت تمام شد ، چشم ها همه به سوى او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست […]

این کجا و آن کجا …

دیروز که داشتم از کلاس برمی گشتم تو راه ترمینال یه صدایی توجهمو به خودش جلب کرد! از دور دیدم یه خانومی (که ظاهر به هم ریخته ای هم داشت) داره میدوئه ! اولش فکر کردم خیابون رو با میدان دو اشتباه گرفته .از جایی هم که این کارا این روزا کار عادی به شمار میاد!! […]

پدر…

پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:تو میتوانی مرا بزنی یا من تورا؟ پسر جواب داد:من میزنم پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید با ناراحتی از کنار پسر رد شد بعد از چند قدم دوباره سوال را تکرار کرد شاید جوابی بهتر بشنود. … … […]

هیچ تلاشی بی نتیجه نمی ماند …

یك تكه یخ را كه تا دمای ۵۰ درجه سانتی گراد سرد شده بردارید و به آن گرما بدهید ، ابتدا هیچ اتفاقی رخ نمی دهد . این همه انرژی گرمایی صرف می شود ولی هیچ نتیجه ی قابل رویتی مشاهده نمی شود . ناگهان ، در دمای صفر درجه ، یخ ذوب و به […]

انسانیت …

روزی از دانشمند ی ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت :اگر زن یا مرد دارای اخلاق باشند :     نمره یک میدهیم  1اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10 اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم :   100    اگردارای اصل ونسب […]

اول مهر !

اولین روز دبستان بازگرد کودکی ها ، شاد و خندان بازگرد باز گردای خاطرات کودکی بر سواراسب های چوبکی خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن مانا ترند درس های سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود درس پند آموزروباه وخروس روبه مکار و دزد و چاپلوس روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش […]

مسافرت

سلام دوستان … الان از لب دریا دارم این پست رو می نویسم … تاریکی مطلق … آتیش روشن کردم و موج میزنه به پاهام … آسمون مهتابیه … تا صبح،طلوع آفتاب همین جا میشینم ! جای همتون خالی …   آستارا ، ساحل صدف

مترسک …

روزی به مترسکی گفتم:تو باید از ایستادن در این مزرعه خاموش خسته شده باشی! و او گفت:در ترساندن لذتی عمیق وبه یاد ماندنی است که هرگزاز آن خسته نمی شوم. پس از کمی تامل گفتم:شاید،اما من لذت آنرا نفهمیده ام. اوگفت:فقط کسانی آنرا میفهمند که با حصیر و کاه پرشده باشند. در حالی که نمی […]

سخن دل …

دو قطره آب كه به هم نزدیك شوند ، تشكیل یك قطره بزرگتر میدهنداما دوتكه سنگ هیچگاه با هم یكی نمی شوند پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم ، فهم دیگران برایمان مشكل تر و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز كاهش می یابد آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه […]

علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت

زندگـــی زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن//گردشـــی در کوچــه باغ راز کن  هر که عشقش در تماشا نقش بست//…عینک بد بینی خود را شکسـت  علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت//…عشق اسطرلاب اسرار خداست  من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام//درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام  دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها//می تپــد دل در شمیــــم یاسها  زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست//زندگی باغ […]