کوتاه اما عمیق – ۳۹
لینک کوتاه مطلب :
توسط: سعید جنگ جوی در دستهبندی نشده, کوتاه اما عمیق! شهریور ۲۴, ۱۳۹۲ ۴ دیدگاه 1,251 نمایش
1392-06-24این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش میشوند.
کاش میشد بی کسی را چاره کرد / دفتر دلواپسی را پاره کرد
یک سحر زلف تورا در خواب خوش / با نوازش های باران شانه کرد
در پس دیوار این شهر عجیب / در کنارت عاشقانه خانه کرد
کاش میشد دست در دست تو داد / دیده با اهل جهان بیگانه کرد
واقعااینطوره
ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا
عیدتون مبارک
سلام
زیبا بود ممنون
با پست چرا من بیل گیتس نشدم بروز هستم خوشحال میشم بازدید کنید[گل]
با سلام و احترام
زیبا بود مثل همیشه.
کاملا درسته همیشه آدم باید اصل خویش را فراموش نکند.