وقتی دلتان میگیرد، چهچیزی حالتان را بهتر میکند؟ – انگیزشی
در مثبت اندیشی : 2020-06-29 19:53:14
در زندگی همهٔ ما روزهایی هست که خوشحال نیستیم و بهقول معروف «دلمان گرفته است». در چنین شرایطی احساس غم و اندوه میکنیم و بهدنبال راهی برای تسکین آن میگردیم. شدت غم و ناراحتی در افراد مختلف متفاوت است و ممکن است از چند ساعت تا چند روز طول بکشد. البته کاملا طبیعی است که گاهی کمی غم به سراغمان بیاید، اما اگر این شرایط حالت مزمن به خودش بگیرد باید آن را جدی گرفت. در این مطلب براساس پاسخهای خودتان به سؤال «وقتی دلتان میگیرد، چه چیزی حال تان را خوب میکند؟» در اینستاگرام چطور و مقالات معتبر دنیا راهکارهایی گردآوری شده است که کمکتان میکند در زمانهای ناراحتی خودتان را تسکین دهید. با ما همراه باشید.
ناراحتی موقتی با افسردگی تفاوت دارد
برخی از افراد کوچکترین احساس غم و ناراحتی را نشانه افسردگی میدانند، اما این درست نیست. احساس غمی که گاهگاهی بهسراغ ما میآید طبیعی است و همه آن را تجربه میکنند؛ اما افسردگی نوعی بیماری است و نشانههای خاص خودش را دارد. افسردگی درصورت بیتوجهی، سبب مشکلات جسمی و روحی جدیتری میشود. بااینحال، فراموش نکنید که ناراحتیهای موقتی هم اگر بیشازحد تکرار شوند، کمکم باید منتظر علائم افسردگی باشید. اگر واقعا احساس کردید که ممکن است افسرده شده باشید، حتما به روانشناس مراجعه کنید و بهفکر درمان باشید.
وقتی دل آدم میگیرد، تغییرات مهمی در بدن اتفاق میافتد
غم و ناراحتی حتی در خفیفترین شکل آن میتواند بر احساسات، افکار و رفتارمان تأثیر بگذارد. در این شرایط نمیتوانیم راحت بخوابیم؛ به همین دلیل، خستگی و ناامیدی به ما فشار میآورد. این امر بهنوبهٔ خود سبب میشود حتی آسانترین کارها را با زحمت بیشتری انجام دهیم. سرگرمیها و علایقمان دیگر خوشحالمان نمیکنند و آنچنان کلافهایم که حس میکنیم نمیتوانیم از این وضعیت خلاص شویم.
اما خوشبختانه برای رفع این مشکل راهکارهایی وجود دارد. در نظرسنجیای که این بار در «صفحه اینستاگرام چطور» داشتیم، از شما درباره راهکارهایی پرسیدیم که برای رفع ناراحتیتان استفاده میکنید. حالا در این مطلب، دلایل علمی این راهکارها را با هم بررسی میکنیم.
۱. موسیقی: زبانی که دلها با آن سخن میگویند
گوشدادن به موسیقی، روشی ثابتشده برای برطرفکردن غمهاست. همانطور که ۲۰ درصد از کاربران گفتند، موسیقی یکی از بهترین «حالخوبکن»ها برای دلی است که گرفته است. چیزی درباره تاثیر موسیقی بر عملکرد مغز شنیدهاید؟ موسیقی میتواند احساسات ما را برانگیزاند و با ایجاد اتصالات عصبی جدید در مغز، تغییراتی در رفتار، احساس و افکارمان به وجود آورد؛ همچنین به ما کمک میکند روی چیزی تمرکز کنیم که زیباتر و دلنشینتر از غمی است که داریم.
موسیقی غمگین یا شاد؟
بهتازگی یک تحقیق نشان داده است که حتی موسیقی غمگین میتواند به بهتر شدن خلق و خو کمک کند. در واقع، غم همواره بزرگترین منبع الهام برای خلق بهترین موسیقیها در جهان بوده است. بااینحال، نتایج مطالعات دیگری نشان میدهد که اگر درحالیکه دلمان گرفته است به موسیقی شاد گوش بدهیم، خیلی سریعتر از احساسات ناراحتکننده خلاص خواهیم شد؛ دلیلش این است که موسیقی شاد، انرژی و لذت بیشتری را بههمراه میآورد. از سوی دیگر، مطالعهٔ دیگری نشان داده است که اگر موسیقی غمگین سبب یادآوری خاطرات ناگوار شود، گوشدادن به آن کمکی به رفع ناراحتی ما نخواهد کرد.
درهرصورت، بهتر است موسیقیای را انتخاب کنید که واقعا حالتان را بهتر کند. شاد، غمگین، ایرانی، خارجی، فرقی ندارد؛ موسیقی زبان دل است. بنابراین حتی اگر آهنگی را گوش میکنید که زبانش را نمیفهمید اما غمتان با آن از بین میرود، همان را انتخاب کنید.
۲. درددلکردن با دوست: تنها نیستی رفیق!
اگر کسی در زندگیتان هست که بدون اینکه قضاوتتان کند فقط برای آرامکردن شما به صحبتهایتان گوش دهد، میتوانید با او درددل کنید. همانطور که ۱۵ درصد از کاربران هم به آن اشاره کردند، درددل کردن با فردی قابلاعتماد مانند دوست صمیمی، رواندرمانگر (روان درمانی)، درمانشناس (تراپیست) یا حتی عضوی از خانواده مانند مادر روش بسیار خوبی برای برطرفکردن ناراحتی است. تیرداد خیلی جالب گفته است:
صدای مادرم باارزشترین چیزیه تو این دنیا که حالم رو خوب میکنه.
وقتی دلمان میگیرد و با یک دوست دربارهٔ آن صحبت میکنیم، در واقع این احساس بد را از خودمان بیرون میریزیم. چنین فردی چون به ما اهمیت میدهد، با ازخودگذشتگی کاری میکند این بار سنگین تقسیم شود.
2018000Sm گفته است:
به کسی که ازش میتونم انرژی مثبت بگیرم زنگ میزنم و کمی درددل میکنم… کسی که محرم رازهام باشه.
چه زمانی باید به روانشناس مراجعه کنیم؟
اگر غمتان شدیدتر از یک ناراحتی معمولی است، روانشناسان بهتر میتوانند به این مشکل کمک کنند. دوستان صمیمی یا خانواده معمولا فقط میتوانند گوش بدهند و آراممان کنند؛ اما تراپیستها و رواندرمانگران میتوانند راهکارهایی فنی و تخصصی در اختیارمان قرار دهند تا این احساس ناراحتی هرچه سریعتر برطرف شود. اگر یادتان باشد، گفتیم احساس غمی که شدیدتر است اگر همانطور بهحال خود رها شود، ممکن است با گذشت زمان به افسردگی بینجامد. افسردگی روند درمانی طولانیتر و مشکلتری دارد.
۳. یاد خدا: منبع آرامش و انرژیهای مثبت
خداوند منبع انرژی مثبت است. صحبتکردن با خداوند راهی برای متصلشدن به بیکران هستی است و به ما کمک میکند به آرامش برسیم. بهویژه در موقعیتهای سخت، حتی افرادی که رابطهٔ نزدیکی با خدا ندارند ناخودآگاه اسمش را به زبان میآورند. ۹ درصد از کاربران گفتند صحبتکردن با خدا و بهیاد او بودن تنها چیزی است که غمشان را برطرف میکند.
مهدی گفته است:
تو را جوری ساختهام که جز با یاد من آرام نگیری.
حتما نباید فردی مذهبی یا عرفانیمسلک باشید تا با خدا ارتباط برقرار کنید. کافی است باور کنید که خداوند گوش میدهد و برای حرفهایتان اهمیت قائل است. فقط با او راحت و در آرامش صحبت کنید یا برایش چیزی بنویسید. میتوانید کتابهای آسمانی مخصوص دین خودتان را بخوانید. قرآن، انجیل و تورات همه دربارهٔ خدا هستند. حضور او و کلامش میتواند بخشی از ناراحتی شما را تسکین دهد.
زینالله گفته است:
خوندن قرآن تو بدترین موقعیت هم بهطور معجزهآسایی حالم رو دگرگون میکنه؛ انگار که یه آرامش الهی رو به انسان روانه میکنه.
خداوند چطور به ما آرامش میدهد؟
وقتی دلمان میگیرد، معمولا روی نداشتهها، شکستها، غصهها و چیزهایی که آرزو میکنیم کاش طور دیگری بودند تمرکز میکنیم؛ اما وقتی تمرکزمان را روی خداوند قرار میدهیم، بخشی از این بار سنگین را به بیرون از ذهنمان هدایت میکنیم. از سوی دیگر، درست مانند کودکی که در کنار پدر و مادرش آرامش دارد، ما هم وقتی خودمان را به خدای بزرگ میسپاریم، راحتتر با غمها و ترسها کنار میآییم. میدانیم که او مراقب ماست؛ بنابراین روحمان آرام میگیرد. خداوند به ما امید میدهد که فردا روز بهتری است و غم با گذشت زمان برطرف خواهد شد.
شکوفه گفته است:
خلوتکردن با خودم و خدا، وارسی کارهایی که حالم رو بد کرده، بعد آشتی با خدا و درددل با اون یا اعترافکردن، بعدش چند قطره اشک و خودم رو بهش سپردن… آخرش هم یه آرامش خاص.
۴. پیادهروی: آن بیرون، زندگی جریان دارد
وقتی دل آدم میگیرد، بدترین کار ممکن نشستن در انزوا و تنهایی است. مگر اینکه بخواهید به مراقبه بپردازید وگرنه گوشهای کزکردن فقط غمتان را بدتر میکند. یکی از بهترین روشهای برطرفکردن ناراحتی و رسیدن به حالِ خوب این است که از خانه بیرون بروید و بخشی از طبیعت، مردم و جنبوجوش محیط اطرافتان شوید. خواهید دید که آن بیرون، دنیا طوری است که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. افرادی که در اطراف شما رفتوآمد میکنند، دارند به زندگیشان ادامه میدهند و به همین دلیل انرژیشان به شما هم منتقل میشود. ۹ درصد از کاربران هم این روش را تأیید کردهاند. ملینی، یکی از کاربرانمان گفته است:
میرم توی پارک میشینم و بازیکردن بچهها رو میبینم و روحم شاد میشه.
جاهای شلوغ بهتر است یا خلوت؟
این کاملا به ویژگی های شخصیتی خودتان بستگی دارد. بعضیها قدمزدن در جاهای خلوت را ترجیح میدهند. جاهای آرام و ساکت برای تفکر عمیق بسیار خوب هستند؛ اما مهم این است که در هر حالت، مدتی را بیرون از فضای بسته بگذرانیم. بهویژه افرادی که زندگی یا کارشان طوری است که دیربهدیر روی آفتاب را میبینند، بهتر است حتما در روزهای آفتابی مدتی زیر نور خورشید باشند. نور خورشید با افزایش ویتامین D در بدن به ما شادی و انرژی میبخشد.
وقتی از خانه بیرون میزنیم، هوای تازه، زمین، مردم، حیوانات و پرندگان به ما یادآوری میکنند که همهچیز در جهان در گذر است، حتی حس بدی که داریم؛ این قانون طبیعت است. با این روش، ناراحتیمان حتما التیام خواهد یافت و همهچیز بهتر خواهد شد.
۵. تفکر مثبت: نیمهٔ پر لیوان را ببینیم
معمولا در مواقع ناراحتی بیشتر با خودمان حرف میزنیم؛ اغلب این خودگوییها منفی هستند. خودگوییهای منفی سبب میشوند خودمان را سرزنش و قضاوت کنیم یا مدام روی چیزی که دلمان از آن گرفته است متمرکز شویم. یک مطالعه نشان داده است که افکار و نگرشهای منفی میتوانند احساس ناراحتی و تنهایی را بدتر کنند. از دید ۷ درصد از کاربران، مثبت اندیشی در ازبینبردن ناراحتی نقش بسزایی دارد.
«رأفت کیایی» گفته است:
سعی میکنم فکرهای خوب بکنم…
روژان هم خودگویی مثبت خودش را راهی برای خلاصشدن از غمهایش میداند.
این دیدگاهها کاملا درستاند، زیرا افکار مثبت تأثیر زیادی بر سلامت روان و جسم ما دارند. اگر در خودمان، دیگران و در موقعیتی که در آن هستیم بهدنبال نقاط مثبت باشیم، میتوانیم بر احساس ناراحتیمان غلبه کنیم. بااینحال، مثبتاندیشی بهمعنای این نیست که واقعیت را نادیده بگیریم یا مشکل را سرسری تلقی کنیم. وقتی مثبت فکر میکنیم، یعنی با امید به اینکه همهچیز بهتر خواهد شد به بررسی دقیق احساس ناراحتی و دلایل آن میپردازیم.
چطور مثبتاندیشی را تمرین کنیم؟
تفکر مثبت مهارتی بهدستآوردنی است. هیچکس با این مهارت به دنیا نیامده است. اگر همیشه بدبینانه به قضایا نگاه میکنید، برای بهدستآوردن این مهارت کافی است روشهای زیر را تمرین کنید:
- بیشتر لبخند بزنید؛
- از زاویهٔ دیگری به وضعیتی که در آن گیر افتادهاید نگاه کنید؛ سعی کنید چیز مثبتی در آن پیدا کنید؛
- یک دفترچه همراه خودتان داشته باشید؛ هر روز چند دقیقه به اطرافتان نگاه کنید و هرچه را که بابت آن در زندگی سپاسگزار هستید بنویسید؛
- آیندهای را که دوست دارید داشته باشید با جزئیات کامل یادداشت کنید؛ کلینویسی فایدهای ندارد؛
- روی نقاط قوتتان تمرکز کنید. تا یک هفته هر روز یکی از نقاط قوت شخصی خودتان را بنویسید. اگر مهربان هستید، اگر منظم هستید، اگر خلاق هستید یا هر صفت خوب دیگری دارید، آن را یادداشت کنید؛ سپس بنویسید از نقطهٔ قوتی که یادداشت کردهاید به چه روشی میخواهید در همان روز استفاده کنید؛ بعد چیزی را که به ذهنتان رسیده است عملی کنید.
وقتی از چیزهای مثبت بنویسید، مجبورید مثبت فکر کنید. بهتدریج میبینید که این کار برایتان عادت میشود.
۶. مطالعه: جادوی کتابها را دستکم نگیرید
اهل مطالعه و کتابخوانی باشید یا نباشید، در هر صورت نمیتوانید قدرت مطالعه و اثر جادویی کتابها را انکار کنید. حتی آن دسته از افرادی که سالی یک صفحه کتاب هم نمیخوانند، قبول دارند که مطالعه مزایای زیادی دارد. آنها دلایل دیگری برای کتابنخواندن دارند.
از دید ۷ درصد از کاربران، مطالعه میتواند احساس ناراحتی و غم را تسکین دهد. این حقیقت دارد، زیرا قدرت درمانی ادبیات شگفتانگیز است. هنگامی که غم و اضطراب شما را احاطه کرده است، مطالعهٔ شعر و رمان میتواند افکار، احساسات و هیجانات شما را دگرگون کند. هنگامیکه کتاب میخوانید، مغزتان قادر است کلمات را درک کند و احساس آنها را دریابد؛ بنابراین میتوانید چیزی را که در درونتان اتفاق میافتد شناسایی کنید. کتاب به ما نمیگوید که دست از ناراحتی برداریم، بلکه به ما کمک میکند راحتتر احساساتمان را بشناسیم تا علت ناراحتیمان را دریابیم.
بهداد گفته است:
کتابخوندن و اینکه چیزی پایدار نمیمونه. این نیز بگذرد…
نازفر گفته است:
کتاب خوندن… یا متنها و کلیپهای روانشناسی و انگیزشی… یا صحبت کردن با خودم از طریق نوشتن که چرا حالم بده و سعی در برطرف کردن علت.
ادبیات به ما کمک میکند خودمان را لابهلای سطرهای یک رمان خوب یا شعری زیبا پیدا کنیم. کتاب ما را از آشفتگی ذهنی خودمان دور میکند و به دنیای جادویی دیگری میبرد؛ تا جایی که احساس میکنیم نویسنده یا شخصیتهای کتاب همدممان هستند و با خودمان میگوییم: «پس من تنها نیستم.» این قدرت مطالعه است که میتواند حال گرفتهٔ ما را بهتر کند.
۷. نوشتن: سپردن احساسات به کاغذ سپید
همانطور که ۶ درصد از کاربران گفتهاند، نوشتن یکی از راههای مفید برای بیرونریختن احساسات بد است. با نوشتنِ افکار و احساساتمان میتوانیم به درک عمیقتری از خودمان برسیم و درباره علت ناراحتیمان تصمیم بگیریم.
مریم گفته است:
چیزهای زیادی هست که برای من حکم «حالخوبکن» رو دارن. در دسترسترین اونها نوشتن است. هرچه دلتنگی دارم رو با دل سفید و پاک کاغذ در میون میذارم.
چطور و درباره چه چیزهایی بنویسیم؟
هر روز حدود ۲۰ دقیقه افکارتان را درباره ناراحتیای که دارید کاملا شفاف بنویسید و آنها را سازماندهی کنید. این کار به شما کمک میکند دلایل احساس بدتان را بفهمید و الگوی هیجانی و رفتاری خودتان را پیدا کنید. محققان دریافتهاند که نوشتن استرس را کاهش میدهد؛ بنابراین به سلامت جسمی و تقویت سیستم ایمنی بدن کمک میکند. هنگام نوشتن، تمرکزتان روی مفهومی باشد که دارید مینویسید نه روی نحوهٔ نوشتن آن؛ بهعبارت دیگر، به غلطهای املایی یا نگارشی آن اهمیتی ندهید. کسی جز خودتان قرار نیست آنها را بخواند. به نمونهٔ زیر توجه کنید:
دلم گرفته و ناراحتم. افکار ناراحتکنندهای که دارم ولم نمیکنن. کسی که دوستش داشتم دیگه من رو رها کرده. خیلی وقته چیزی بین ما نیست. میدونم از مدتها پیش تموم شده. الان اصلا نمیدونم باید ناراحت باشم یا نه. خیلی وقت بود که دیگه اون احساس عشق اولیه بینمون نبود. اینا رو میدونم اما نگرانم خاطرات گذشته دنبالم باشن و اینجوری اطرافیانم رو ناراحت کنم. تازه از دست خودم عصبانی هم هستم که چرا نمیتونم ناراحتیم رو از بین ببرم. مردم طلاق میگیرن، دوستیهاشون به هم میخوره، اما دوباره زندگیشون رو ادامه میدن. من چرا نمیتونم تمومش کنم و اینقدر بهم سخت میگذره؟ اون دفعه که با خواهرم صحبت کرده بودم، یکم بهتر شده بودم. خوبه بهش زنگ بزنم. میدونم فردا روز دیگهایه.
البته روی کاغذ آوردن افکار و احساسات، به نوشتن کلمات یا وقایع روزانه محدود نمیشود. میتوانید شعر بنویسید یا حتی نقاشی کنید؛ نیازی نیست حرفهای باشد. اصلا شاید در همین لحظات، استعدادی در خودتان کشف کنید که از آن اطلاع نداشتهاید… همانطور که علی گفته است:
من بشخصه وقتی حالم گرفتهس برای خودم یه تفریح جدید درست میکنم، یه چیزی که حواسم رو درگیر خودش کنه؛ جذاب باشه مثلا یه کافه یا رستوران جدید رو امتحان میکنم یا یه کار جدید رو شروع میکنم. برای اولین بار توی همین حالت دلگرفتگی بودم که فهمیدم میتونم نقاش خوبی باشم.
۸. خوردن غذا: وقتی شکم جای افکار مزاحم را میگیرد
بعضی افراد هنگامی که ناراحتاند، غذا از گلویشان پایین نمیرود؛ اما برخی دیگر بیشتر از همیشه بهفکر خوردن میافتند. ۵ درصد از کاربران گفتهاند که وقتی ناراحتاند، خوردن خوراکیهای موردعلاقهشان حالشان را خوب میکند. البته اگر این خوراکیها سالم باشند مشکلی ندارد. سحر گفته است:
فقط بستنی موردعلاقهات (مثلا من خودم شکلاتی و …). ببین چه خوراکیای موردعلاقهته.
چه بخوریم بهتر است؟
ازنظر علم تغذیه، کمبود موادمغذی میتواند یکی از دلایلی باشد که سبب میشود افراد بهطور مرتب غمگین و بدخلق باشند. بعضی از غذاهایی که میتوانند خلقوخوی ما را بهبود ببخشند عبارتاند از:
فراموش نکنید که غذاهای بد میتوانند حالت ناراحتی را بدتر کنند. افرادی که در هنگام ناراحتی به خوردن غذاها و تنقلات ناسالم روی میآورند، بعدها بیشتر با پیامدهای بد آن مانند اضافه وزن و سایر بیماری های گوارشی روبهرو خواهند شد. از مصرف نیکوتین یا الکل هم خودداری کنید. اینها شاید بتوانند همان لحظه آرامتان کنند، اما ضررهایی که دارند به آن آرامش لحظهای نمیارزد.
۹. گریهکردن: اشکها ماساژور طبیعی گونهها هستند
برخی افراد گریه را ناشی از ضعف یا آسیبپذیری میدانند؛ اما واقعیت این است که گریه پاسخ طبیعی بدن دربرابر احساس غم است. وقتی گریه میکنیم بهجای سرکوب احساس غم، آن را بیرون میریزیم. نگهداشتن غمها بهشکل مداوم، سبب افسردگی میشود.
از دیدگاه ۶ درصد از کاربران، گریه راهی برای سبکتر شدن است. وقتی دلمان میگیرد، اشکریختن میتواند حالمان را بهتر کند. برخی مطالعات نشان دادهاند که در هنگام گریهکردن موادی شیمیایی بهنام اندورفین در بدن آزاد میشوند که خوشی و آرامش را به ارمغان میآورند. همچنین، اشکریختن میتواند سیستم عصبی پاراسمپاتیک بدن را فعال کند و استرس را کاهش دهد. بههمیندلیل توصیه شده است که جلوی اشکریختنتان را نگیرید؛ البته اگر واقعا اشکی ندارید، بهزور خودتان را وادار به گریه نکنید.
نکتهٔ مهمی که در اینجا وجود دارد این است که منظور از گریهکردن در اینجا اشکریختن با ملایمت است نه گریهای که با ضجه و فریاد همراه است و واکنش طبیعی و آنی بدن دربرابر درد یا عصبانیت است؛ اشکریختن پدیدهای بسیار پیچیدهتر است. اشکهایی که بهآرامی روی گونه سرازیر میشوند، نوعی ماساژ بسیار ملایم روی پوست انجام میدهند که ترکیبات اندورفین را آزاد میکند؛ همچنین با کمک شبکهٔ نورونهای آینهای (mirror neurons) حس همدلی را برمیانگیزانند. بههمیندلیل اشکریختن اثرات مثبتی روی سلامتی و تعاملات اجتماعی ما دارد.
۱۰. ورزش: راهی برای تخلیه انرژی
ورزش منظم بخشی مهم از سلامت جسمانی و روانی ماست. همانطور که ۵ درصد از کاربران اشاره کردهاند، ورزش یکی از روشهای عالی برای برطرفکردن احساس ناراحتی و غم است.
هنگامیکه دلمان گرفته است میتوانیم با انجام حرکات ورزشی این حالت را از بین ببریم. معمولا ورزش خاصی مدنظر نیست و حتی پیاده روی، دویدن و رقصیدن هم میتوانند تأثیرگذار باشند. ورزش میزان سروتونین (یکی از انواع هورمون شادی) را در بدن افزایش میدهد.
از سوی دیگر، ورزشکردن اندورفینها را در بدن آزاد میکند که سبب بهبود خلقوخویمان میشود؛ همچنین با ایجاد تعادل هورمونی در بدن کمک میکند تا همهٔ عوامل فیزیکی و ذهنیمان بهخوبی کار کنند. مزیت دیگر ورزش این است که هنگام انجام تمرینات، دیگر فرصت پیدا نمیکنیم روی ناراحتیها تمرکز کنیم.
چقدر ورزش کافی است؟
اگر عادت کنید همیشه تمرینات ورزشی را بهشکل منظم انجام دهید، دیگر احساس غم زودبهزود سراغتان نخواهد آمد. بهطورکلی ۲۰ دقیقه ورزش در روز کافی است. اگر نمیتوانید خودتان را به ورزش منظم عادت دهید، در کلاسهای ایروبیک (ورزش هوازی) ثبتنام کنید. ۳ روز در هفته روزی ۳۰ دقیقه میتواند سبک زندگی شما را تغییر دهد. حتی اگر ورزش خاصی هم انجام میدهید، مشکلی ندارد؛ فقط باید حالتان را بهتر کند.
مثلا یکی از کاربرانمان، «میرطالب» گفته است:
تمرین بوکس یا فیلم دیدن.
۱۱. فیلمدیدن: گاهی با خودتان خلوت کنید
تماشای فیلم و سریال هم یکی از روشهای خوب برای بهترشدن حال بد و فراموشکردن احساسات ناخوشایند است؛ البته این بدان معنا نیست که وقتی دلمان گرفته است میتوانیم هر فیلمی را تماشا کنیم. همانطور که ۴ درصد از کاربران گفتهاند، فیلمِ خوب میتواند نوعی حواسپرتی ایجاد کند که دیگر به غم و ناراحتی فکر نکنیم؛ اما بعضی فیلمها نهتنها کمکی نمیکنند بلکه به دلایلی ممکن است همهچیز را بدتر کنند.
کمدی بهتر است یا تراژدی؟
سریالها و فیلم های کمدی و شاد میتوانند با خنداندن ما کمک کنند احساسات بد را از خودمان دور کنیم؛ اما مطالعات نشان میدهند فیلمهای غمانگیزی که سبب میشوند اشک بریزیم هم میتوانند کمککننده باشند. بااینحال، باید در انتخاب فیلم دقت کنید: فیلمهایی که سبب شوند به هقهق بیفتید یا از زندگی ناامیدتان کنند، هیچ فایدهای نخواهند داشت؛ در عوض، فیلمهایی که سبب شوند بهآرامی اشک بریزید (همانطور که در بخش گریهکردن به آن اشاره کردیم) به آزادشدن اندورفینها و ترشح هورمونهای طبیعی ضداسترس کمک میکنند و حالمان را خوب میکنند.
یک فیلم خوب انتخاب کنید، دست خودتان را بگیرید و تنهایی به سینما بروید؛ البته اگر امکانش را ندارید، میتوانید در خانه هم فیلم تماشا کنید.
۱۲. خریدکردن: گاهی برای خودتان هدیه بخرید
شاید باور آن سخت باشد یا به نظر خندهدار بیاید، اما این حقیقت است که خریدکردن روشی درمانی برای رهایی از غم و ناراحتی است! ۴ درصد از کاربران هم گفتهاند که وقتی دلشان میگیرد، خریدکردن حالشان را بهتر میکند. مثلا شادی گفته است:
این که کلی پول داشته باشم برم خرید چشم بازار رو در بیارم.
چرا خریدکردن حالمان را خوب میکند؟
دلایل مختلفی وجود دارد که چرا خریدن چیزهای جدید میتواند به بهبود خلقوخوی ما کمک کند:
- خریدکردن کمک میکند راحتتر از این مرحلهٔ سخت گذر کنیم: وقتی چیزی جدید میخریم، از لحظهٔ خریدن آن تا وقتی به خانه برسیم، به نحوه استفاده از آن فکر میکنیم. اگر پوشاک میخریم، خودمان را در آن مجسم میکنیم. اگر وسیلهای تزئینی برای منزل میخریم، محل قراردادن آن را در منزل تصور میکنیم. به این ترتیب، تا چند دقیقه، زندگی جدیدی برای خودمان ترسیم میکنیم؛ این سبب خوشحالیمان میشود.
- خریدکردن سطح دوپامین را افزایش میدهد: تحقیقات نشان میدهد وقتی چیزی را که واقعا میخواهیم میخریم، بخشی از مغزمان پر از دوپامین (عامل شادی و لذت) میشود. این بخشها همان مناطقی هستند که هنگام برقراری رابطه جنسی بیشترین میزان دوپامین را دارند.
- خریدکردن حواسمان را تا مدتی پرت میکند: هنگام خرید فقط روی چیزی تمرکز میکنیم که در حال خرید آن هستیم؛ به این ترتیب، حواسمان از چیزهای دیگر منحرف میشود.
- خریدکردن سبب افزایش سروتونین میشود: هنگام خرید در مغزمان سروتونین بیشتری آزاد میشود. سروتونین همان ماده شیمیایی است که سبب میشود احساس خوبی داشته باشیم.
برخی مطالعات نشان دادهاند حتی اگر بهقصد خرید برویم و چیزی نخریم، باز هم میتوانیم خوشحال باشیم، هرچند رضایت کمتری را به همراه خواهد داشت؛ بنابراین از رفتن برای خرید نترسید. حتی اگر بودجهٔ کافی ندارید مهم نیست؛ حتی یک چیز خیلی کوچک و ارزان میتواند حس خوبی به شما بدهد. اگر نگران هستید با بیرونرفتن نتوانید خرجکردنتان را کنترل کنید، فقط به اندازهٔ کمی پول با خودتان ببرید و کارتهای بانکی را در منزل بگذارید.
۱۳. خوابیدن: فردا روز دیگری است
خواب رابطه بسیار نزدیکی با خلقوخوی ما دارد. ازآنجاکه خواب ناکافی میتواند سبب کجخلقی و استرس شود، خوبخوابیدن بسیار مهم است.
۳ درصد از کاربران میگویند وقتی دلمان گرفته است و ناراحت هستیم خوابیدن میتواند کمک کند. مثلا سامان گفته است:
باید بخوابی که فردا بشه… خودش خوب میشه.
شاید این موضوع درباره بعضی افراد درست باشد، اما درباره همه صدق نمیکند؛ زیرا بسیاری از ما معمولا وقتی غمگین هستیم اصلا خوابمان نمیبرد. حقیقت این است که اگر خوبخوابیدن را به روال عادی زندگیمان تبدیل کنیم، کمتر دربرابر ناراحتی و غم آسیبپذیر خواهیم بود.
مطالعات نشان دادهاند که حتی کمی خواب هم اثر قابلتوجهی بر جسم و روان ما دارد؛ بنابراین ۷ تا ۹ ساعت خوابِ خوب، آن هم در ساعات شب، بهشکل مستقیم روی خلقوخو، هوشیاری، خلاقیت، نشاط جسمانی و حتی وزنمان تأثیر میگذارد. هیچ فعالیت دیگری مانند خواب نمیتواند در درازمدت و کوتاهمدت اینهمه مزایا داشته باشد.
تحقیقات زیادی انجام شده است که رابطه بین بیخوابی و افسردگی را نشان دادهاند. ازآنجاکه وقتی ناراحت هستیم خوابیدن سختتر میشود، اگر بهشکل مداوم نتوانیم خوب بخوابیم، در نهایت به افسردگی مبتلا خواهیم شد.
چگونه میتوانیم خواب باکیفیتتری داشته باشیم؟
- جای خواب، زمان خواب و روال قبل از خواب (یعنی اینکه معمولا قبل از خواب چه کارهایی را انجام میدهید) باید شکل تقریبا ثابتی داشته باشند. کوچکترین تغییر در هریک از آنها میتواند در خواب اختلال ایجاد کند (اختلالات خواب).
- زمان خوابیدن و بیدارشدنتان را حتی در روزهای تعطیل نباید تغییر دهید.
- خواب عصر را محدود کنید. ۲۰ دقیقه تا نیم ساعت خواب بعد از ظهر میتواند شما را حسابی سرحال بیاورد. اگر نزدیک به غروب بخوابید یا حدود ۲ تا ۳ ساعت خوابتان طول بکشد، شب نمیتوانید بخوابید.
- هنگام خواب، از گوشی، تبلت، لپتاپ یا نظایر آنها استفاده نکنید.
- گاهی نفس عمیق کشیدن، گوشدادن به موسیقی ملایم یا آروماتراپی (رایحه درمانی) میتواند مفید باشد.
- از مصرف الکل و کافئین مانند چای و قهوه نزدیک به زمان خواب خودداری کنید.
- دوش آب گرم بگیرید.
- تا زمانی که احساس خوابآلودگی نکردهاید، به رختخواب نروید.
مطالعات نشان دادهاند افرادی که از کم خوابی رنج میبرند، زودبهزود حالت غم و ناراحتی به آنها دست میدهد. در این حالت احتمال ابتلا به افسردگی افزایش مییابد.
کلام آخر
اینها تعدادی از راهکارهایی بودند که شما کاربران با ما درمیان گذاشتید. البته بعضی کاربران هم دیدگاههای جالبی داشتند؛ مثلا «ستاره» گفته است که گاهی بعضی از غمها هرگز ما را رها نمیکنند:
بستگی داره دلمون از چی گرفته باشه… گاهی یه موسیقی، گاهی قدمزدن، گاهی مهمونیرفتن، تماشای عکس و فیلمهای قدیمی ولی گاهی باید در رو روی هر اتفاق و روزمرگی بست و فقط تنها موند. بعضی دلتنگیها هیچوقت درمان نمیشن.
اما «نگین» نظر دیگری داشت. از دیدگاه او، کافی است صبر کنی تا خودش بهمرورِزمان بهتر شود:
هیچی. صبر میکنم تا غمم خودش رو نشون بده و سرکوبش نمیکنم. بعدش حالم کمکم بهتر میشه.
شما هم میتوانید از «حالخوبکن»هایتان برای ما بگویید. وقتی دلتان میگیرد، چگونه غمتان را برطرف میکنید؟
منبع : +