نوشته های اخیر

شما بودید چه واکنشی نشان میدادید ؟

پس از ۱۱ سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدودا دو ساله بود که روزی مرد بطری باز یک دارو را وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای ...

Read More »

من را هم بغل کنید

  چند لحظه پیش یه خبری رو دیدم که واقعا منو بهم ریخت … بدجور تحت تاثیر قرار گرفتم … و دیگه نتونستم کاری رو که انجام میدادم ادامه بدم … نمی دونم گناه این فرشته ها چیه …درگیر شدم ...

Read More »

آهنگر

آهنگری بود که با وجود رنج های متعدد و بیماری اش عمیقاً به خدا عشق می ورزید. روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت از او پرسید: تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیب ...

Read More »

دلنویس … کوتاه

Read More »

ماجرای دو سطل

دو سطل یکدیگر را در ته چاهی ملاقات می کنند.یکی از آن ها بسیار عبوس و پژمرده دل و دیگری شادمان بود…به همین خاطر سطل دوم برای ابراز همدردی از او پرسید:«ببینم چته،چرا ناراحتی؟» سطل عبوس و دلگیر پاسخ می ...

Read More »

عکس نوشته ها