سال های بسیار دور پادشاهی زندگی می كرد كه وزیری داشت. وزیر همواره می گفت: هر اتفاقی كه رخ می دهد به صلاح ماست. روزی پادشاه برای پوست كندن میوه كارد تیزی طلب كرد ، اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید،وزیر كه در آنجا بود گفت: نگران نباشید ...
Read More »عاشقانی كه پیش از من گریستند…
عاشقانی كه پیش از من گریستند… ماهی كوچك دچار آبی بی كران بود.آرزویش همه این بود كه روزی به دریا برسد.و هزار و یك گره آن را باز كند و چه سخت است وقتی كه ماهی كوچك عاشق شود. عاشق دریای بزرگ.ماهی همیشه و همه جا دنبال دریا میگشت، ...
Read More »مقام توکل و رضا…
روزی حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد: دلم می خواهد یکی از آن بندگان خوبت را ببینم. خطاب آمد: به صحرا برو. آنجا مردی کشاورزی می کند. او از خوبان درگاه ماست. حضرت به صحرا آمد و مردی را مشغول به کشاورزی دید. حضرت تعجب کرد ...
Read More »شطرنج…
بازی شطرنج برای اولین بار در هند اختراع شد و وقتی که حاکم هند با آن بازی آشنا شد و ریزه کاری های و تنوع آن را دید ، تصمیم گرفت مخترع آن را مورد تحسین و تشویق قرار دهد . از این رو دستور داد او را خبر ...
Read More »سرنوشت انسان را اراده او تعیین می کند…
در طول نبردی مهم و سرنوشت ساز ژنرالی ژاپنی تصمیم گرفت با وجود سربازان بسیار زیادش حمله کند. مطمئن بود که پیروز می شوند، اما سربازانش تردید داشتند و دودل بودند. در مسیر میدان نبرد در معبدی مقدس توقف کردند. بعد از فریضه دعا که همراه سربازانش انجام شد، ژنرال سکه ...
Read More »در جهان هستی چقدر اثرگذاریم؟
درون جنگلی یک پشه لختی فرو بنشست بر شاخه درختی پس از لختی درنگ و استراحت چو برمی خاست گفتی با فصاحت: درخت پیل تن پیر کهنسال ! که افشاندی به هر سویی پر و بال اگر سنگینیم شاخه تو افسرد، اگر جسمم تن و جان ...
Read More »آخر مهندسی…!
به یک دانشجوی مهندسی، و یک دانشجو فیزیک و یک دانشجو ریاضیات، ۱۵۰ دلار دادند و ازآنها خواسته شدکه با استفاده از این پول، ارتفاع یکی از هتل های شهر را که دانشگاه درآن قرارداشت، بادقت محاسبه کنند. سه دانشجو با اشتیاق فراوان برای انجام این محاسبه دنبال تهیه ملزومات ...
Read More »یک مسئله عجیب به نام تصویر ذهنی
* شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد. زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود یادداشت کرد و با این «باور» که استاد آنرا به عنوان تکلیف منزل داده است به منزل برد و تمام آنروز و آن شب برای ...
Read More »پورتال شهر سیس راه اندازی شد…
نظر دادن یادتون نره!
Read More »زیرکی ملانصرالدین
ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز ...
Read More »
موفقیت – موفقیت برای تو موفقیت , موفق باش , انرژی , شاد , موفقیت برای شما , موفقیت برای تو