خانه / 1389 / فروردین

آرشیو ماهانه: فروردین ۱۳۸۹

خدایا شكر…

روزی مردی خواب عجیبی دید،خواب دید که رفته پیش فرشته ها و به کارهای آن ها نگاه می کند. هنگام  ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و آن ...

ادامه مطلب »

دل های دور…دل های نزدیك

دل های نزدیك، دل های دور استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیمداد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلندمی‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟ شاگردان فکرىکردند و یکى از آن‌ها گفت:  چون درآن لحظه، آرامش و خونسردیمان را ازدست می‌دهیم. استاد پرسید:این که آرامشمان ...

ادامه مطلب »

دو داستان خوب…

لباسهای كثیف همسایه زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند.روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد.»همسرش نگاهی ...

ادامه مطلب »

چهارشنبه سوری در ایران و در سیس!

چهارشنبه سوری در ایران و در سیس! یکی از آئینهای سالانه ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. مردم در این روز برای دفع شر و بلا ...

ادامه مطلب »

داستان جالب اطلاعات لطفا!!!

داستان جالب اطلاعات لطفا( خیلی جالب!) خیلی کوچک بودم، اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم.هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده. قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمی رسید؛ ولی هر ...

ادامه مطلب »

بایگانی‌ها

banner-02