نوشته های اخیر

این روزها در قحطی دوست

شبی که باران شدیدی میبارید پرویز شاپور از احمد شاملو پرسید : چرا اینقدر عجله داری ؟ شاملو گفت : می ترسم به آخرین اتوبوس نرسم . شاپور گفت : من میرسونمت . شاملو پرسید : مگه ماشین داری؟ شاپور ...

ادامه مطلب »

تفاوت دیدها

رابرت داینس زو- قهرمان مشهور ورزش گلف آرژانتین زمانی در یک مسابقه موفق شد مبلغ زیادی پول برنده شود. در پایان مراسم و پس از گرفتن جایزه زنی بسوی او دوید و با تضرع و زاری از او خواست تا ...

ادامه مطلب »

مردی که بدون اکسیژن زنده ماند!

  مردی، شبی را در خانه‌ای روستایی می‌گذراند و پنجره‌های اتاق باز نمی‌شد. نیمه شب احساس خفقان کرد و در تاریکی به سوی پنجره رفت. نمی‌توانست آن را باز کند. با مشت به شیشه‌ی پنجره کوبید و هجوم هوای تازه ...

ادامه مطلب »

گمان می کنیم از آنچه که هستیم بزرگیم !

  روزي خروشچف، نخست وزير سابق شوروي، از خياط مخصوصش خواست تا از قواره پارچه اي كه آورده بود، براي او يك دست كت و شلوار بدوزد. خياط بعد از اندازه گيري ابعاد بدن خروشچف گفت كه اندازه پارچه كافي ...

ادامه مطلب »

یکی از دوستام و زنش !

یکی از دوستام و خانمش میخواستن از هم جدا بشنیه روز تو یه مهمونی بودیم ازش پرسیدم خانومت چه مشکلی داره که میخوای طلاقش بدی؟گفت : یه مرد هیچ وقت عیب زنشو به کسی نمی گه….بعد از چند ماه از ...

ادامه مطلب »

عکس نوشته ها

کوتاه اما عمیق – ۶۵

کوتاه اما عمیق – ۶۴

کوتاه اما عمیق – ۶۲

کوتاه اما عمیق – ۶۱

کوتاه اما عمیق – ۶۰

کوتاه اما عمیق – ۵۹

کوتاه اما عمیق – ۵۸

کوتاه اما عمیق – ۵۷

کوتاه اما عمیق – ۵۶

کوتاه اما عمیق – ۵۵

کوتاه اما عمیق – ۵۴