دو قطره آب كه به هم نزدیك شوند ، تشكیل یك قطره بزرگتر میدهند
اما دوتكه سنگ هیچگاه با هم یكی نمی شوند

پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم ، فهم دیگران برایمان مشكل تر و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز كاهش می یابد

آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ به مراتب سر سخت تر و در رسیدن به هدف خود لجوجتر و مصممتر است

سنگ ، پشت اولین مانع جدی می ایستد
اما آب راه خود را به سمت دریا می یابد

در زندگی معنای واقعی سرسختی ، استواری و مصمم بودن را در دل نرمی و گذشت باید جستجو كرد

گاهی لازم است كوتاه بیایی

گاهی نمیتوان بخشید و گذشت
اما می توان چشمان را بست و عبور کرد

گاهی مجبور می شوی نادیده بگیری
گاهی نگاهت را به سمت دیگر بدوز که نبینی
ولی با آگاهی و شناخت و آنگاه بخشیدن را خواهی آموخت…

7 سه نظر

  1. سلام تا حدود زیادی وبتون رو خوندم

    قشنگ بود خصوصا جملات کوتاه که نوشته بودید

    ولی یه شعر از کتابای قدیمی نوشته بودید و آخرش گفته بودید کاش بر می گشتم به اون دوران … به قیافت نمیاد بچه ی اون دوران باشی اون کتابا مال بچه های دهه شصته ولی به شما میاد که دهه هفتاد باشید …

    روی هم رفته موفقیت روز افزون رو از خدا برات می خوام
    پاسخ سعید جنگجوی : منم دهه شصتی هستم دوست خوبم !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *