در طول نبردی مهم و سرنوشت ساز ژنرالی ژاپنی تصمیم گرفت با وجود سربازان بسیار زیادش حمله کند. مطمئن بود که پیروز می شوند، اما سربازانش تردید داشتند و دودل بودند.
در مسیر میدان نبرد در معبدی مقدس توقف کردند. بعد از فریضه دعا که همراه سربازانش انجام شد، ژنرال سکه ای در آورد و گفت:” سکه را به هوا پرتاب خواهم کرد. اگر رو آمد، می بریم، اما اگر شیر بیاید ، شکست خواهیم خورد”.
“سرنوشت خود مشخص خواهد کرد”.
سکه را به هوا پرتاب کرد و همگی مشتاقانه تماشا کردند، تا وقتی که بر روی زمین افتاد. رو بود. سربازان از فرط شادی از خود بی خود شدند و کاملا اطمینان پیدا کردند و با قدرت به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.
بعد از جنگ ستوانی به ژنرال گفت: “سرنوشت را نتوان تغییر داد(انتخاب کرد با یک سکه)”
ژنرال در حالی که سکه ای را که دو طرف آن رو بود ، به ستوان نشان می داد ،جواب داد:” کاملا حق با شماست”.
سلام . هم وبلاگتان زیباست هم عکستان .
مطالبت وب تان هم متنوع و عالیست .
hala az koja midoni amare weblogam balas?
پاسخ سعید جنگجوی : kheyli sadas ke az teedade bazdid konandehaye ye Web Ba khabar shy!!az tarze neveshte ha va post ha…