درون جنگلی یک پشه لختی فرو بنشست بر شاخه درختی
پس از لختی درنگ و استراحت چو برمی خاست گفتی با فصاحت:
درخت پیل تن پیر کهنسال ! که افشاندی به هر سویی پر و بال
اگر سنگینیم شاخه تو افسرد، اگر جسمم تن و جان تو آزرد ،
حلالم کن! ببخشم !عذر خواهم! که قدری خسته ات کردم به راهم
درخت پیر آن گه پاسخش داد: که ای پشه اسیر پنجه باد !
نه وقتی آمدی چیزیم افزود ! نه چون رفتی ز دنیا هیچ کم بود !
اینهمه کامنت برات گذاشتم . دریغ از یک نظر .
آدم مغروری هستی ؟! دیگه به شما سر نخواهم زد !
سلام مطلب زیبایی بود ، واقعا لذت بردم.
عالی بود مثل تمام مطالبت.
موفق باشی،همیشه…
موفقیت !میدونیم برا رسیدنش باید تلاش کنیم .
دکتر علی شریعتی:وقتی فهمیدم راهمو اشتباهی رفتم که در راهم مشکل نبود