تابستان سال ۱۳۸۹ بود. در حال رانندگی بودم حواسم نبود، یه دفعه یک ماشین با سرعت از کنارم رد شد و با بوق ممتد داد زد و گفت هی الاغ حواست کجاست. همانطور با سرعت رفت پشت چراغ قرمز ایستاد. چون خیابان خلوت بود منم رفتم کنارش ایستادم . شیشههای ...
ادامه مطلب »الاغی که دعا کرد !
الاغی دعا کرد ؛ صاحبش بمیرد تا از زندگی خرآنه خود خلاصی یابد …. صاحب ، فکر الاغ را خواند و گفت : ای خر !! با مرگ من ، شخص دیگری تو را میخرد و صاحب می شود ، برای رهایی خویش ، دعا کن که از خریت خود ...
ادامه مطلب »