در را زد و و وارد اتاق شد. مدير يکی از بخشهای ديگر مؤسسه بود. يک فرم استخدامی پر شده دستش بود و بعد از حال و احوال مختصری٬ فرم را داد دست من و گفت: “نگاه کن، اين چه جالبه!”.
کمی بالا و پايين فرم را ورانداز کردم. به نظرم يک فرم معمولی می آمد حاوی مشخصات خانمی که برای استخدام مراجعه کرده بود.پرسيدم: “چی ش جالبه؟” گفت: “مشخصات فردی ش رو ببين!” شروع کردم به زير لب خواندن مشخصات فردی … نام … نام خانوادگی … تا رسيدم به آنجا که بود “فرزند: …”٬ ديدم جلويش نوشته: “رضا و پروين”. چند لحظه مکث کردم …؛
مکث مرا که ديد٬ لبخندی زد و گفت: “ببين٬ من هم به همين جا که رسيدم٬ مثل تو مکث کردم٬ بعدش به خانم متقاضی گفتم: “چه جالب! … دو تا اسم نوشته ايد.”
صدايش را صاف کرد و جواب داد: “انتظار داشتيد يک اسم بنويسم؟ خب … من فرزند دو نفر هستم نه فرزند يک نفر!”
چند لحظه به فکر فرورفتم. به ياد آوردم که هميشه هنگام پر کردن فرم ها٬ بدون مکث و اتوماتيک جلوی قسمت “فرزند: …” فقط يک اسم می نوشتم: “علی”!
چطور تا به حال به چنين چيزی فکر نکرده بودم؟
سلام . واقعنا :yes: ، واسم خيلي جالب بود 🙂 ، مرسي واسه مطالب زيباتون :clover: :yes: :yes:
سلام . روزتون به خير . ببخشين سؤالي از خدمتتون داشتم : اجازه دارم از برخي مطالبتون با ذكر منبع و نام خودتون داخل وبلاگم استفاده كنم ؟ 🙂
سلام دوست عزیز
وقت بخیر
چرا که نه . هدف انتشاره این مطالب و پیام هست چه با ذکر منبع و چه بدون ذکر منبع.
موفق باشید
سلام وقت بخیر
مطالبی که در مورد تبعیض جنسیتی میذارید واقعا باعث تقدیر و نشون دهنده ی اوج بلوغ و پختگی فکری شماست
زنان جامعه ی ما بسیار از این موضوع صدمه می بینند و همین موضوع است که باعث از هم گسیختگی نظام خانواده شده و نسل به نسل که پیش می رویم شاهد افت تربیت و فرهنگ در فرزندان هستیم
موفق و پایدار باشید
با سلام
سایت بسیار زیبا و مطلبی بسیار جالب را به اشتراک گذاشته بودید از زحمات شما قدردانیم
http://www.tspway.org