پیرمردی مشکل شنوایی داشته و هیچ صدایی رو نمی تونسته بشنوه.بعد از چند سال بالاخره با یک دارویی خوب می شه.دو سه هفته می گذره و می ره پیش دکترش که بگه گوشش حالا می شنوه.
دکتر خیلی خوشحال می شه و می گه:خانواده شما هم باید ظاهرا خیلی خوشحال باشن که شنوایی تون رو به دست آوردید؟
پیرمرد می گه: نه، من هنوز بهشون چیزی نگفته ام !
هر شب می شینم و به حرف هاشون گوش می کنم …
فقط تنها اتفاقی که افتاده اینه که توی این مدت تا حالا چند بار وصیت نامه ام رو عوض کرده ام !
مرسی عالی بود
كاش ميشد هيچ وقت بعضي حرفها و صداها رو نمي شنيديم.!!!!!!!!!!!!!!!
سلام.این روزها واقعا من هم گاه دلم میخواست گوشهایم نمیشنید.بعضی انسان ها به قول خودشان از روی دلسوزی چنان نصیحتی به تو میکنند که دلت میخواهد نمیشنیدی و حتی دیگر او را نمیدیدی. ولی به لطف خدا همه میگذرد و البته کسانی را سرراهت میگذارد که دوست داری ۴ گوش برای شنیدنشان داشتی.
عجب………..
aliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii boooooooooood!!!!!!!!!!
این نشون میده که به تعداد کمی باید اعتماد کرد………جملات خوبی بودند….خوب یه خورده کمه……عالیییییییییی