۱۱ سالشه… میگفت ۵ ماهه از افغانستان اومده ایران.. میگفت توی منطقهی خودشون کار نیست برای همین مجبورن بیان ایران. ازش پرسیدم مدرسه میری؟ گفت نه. وقت ندارم. از صبح تا ۱۱ شب کار میکنم و وقت مدرسه رفتن ندارم. تازه مدرسهها هم ثبتنام نمیکنن. نمیدونم در جریان قانون تازه تاسیس بود یا نه… آدرس جمعیت (جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان)، انجمن (انجمن حمایت از کودکان کار) یا کوشا رو نداشتم. فقط اسمشون رو چندبار تکرار کردم به این امید که یادش بمونه. شاید اونها بتونن کمک کنن بهش.
یه ماشین شبیه ماشینهای شهرداری از کنارمون رد شد گفت فکر کردم ماشین شهرداریه میخواستم فرار کنم. پرسیدم مگه چیکارت دارن؟ گفت بهمون میگن اینجاها کار نکنیم، بعضیاشون هم میزننمون؛ پرسیدم تو رو تاحالا زدن؟ گفت نه. بهمون میگن برای پیمانکار کار کنید. پرسیدم چرا برای پیمانکار کار نمیکنید؟ گفت چون پیمانکار کیلویی ۲۰۰تومن میخره ولی بقیه کیلویی ۴۰۰تومن.
وقتی ازش خداحافظی کردم با خودم قرار گذاشتم چیزی که خیلی وقت پیش باید مینوشتم رو بنویسم.
خیلی وقت پیش (دیماه ۹۳ فکر کنم) گروه یاریگران توی دانشگاه همایشی در مورد باند بودن یا نبودن کودک کار برگزار کرد و حرفهای خیلی خوبی توی اون جلسه مطرح شد. از اون موقع تا حالا دوست داشتم یه نوشته راجع به کودک کار بنویسم و الان این نوشته، نتیجهی اون همایش و بحثهایی که بعدن در جاهای دیگه مطرح شده.
به چه کسانی میگیم کودک کار؟
از نظر پیماننامهی حقوق کودک، هر فرد زیر ۱۸ سال که مجبور به کار کردن باشه و این حرفه اون رو از حقوقش از قبیل تحصیل و بازی محروم کنه کودک کار محسوب میشه. کار کودک ممکنه توی کارگاهها یا خیابان یا حتی توی خونه باشه.
با توجه به نوع مشکلات کودکان کار رو میشه به دو دستهی کودکان خیابانی (بیشتر روزشون رو توی خیابون میگذرونند و محل کارشون خیابونه و حتی بعضن شب رو توی خیابون میگذرونن) و کودکان غیرخیابانی (توی کارگاهها یا به مشاغل خانگی مشغولن) تقسیم کرد که مشکلات این دو دسته با هم تفاوتهایی داره.
مشکلات این بچهها
۱. محرومیت از تحصیل: بیشتر کودکان کار به خاطر فشار کاری یا کارت تردد نداشتن (مربوط به بچههای افغان) نمیتونن مدرسه برن و از تحصیل محرومن.
۲. محرومیت از بازی و زندگی کودکانه
۳. مشکلات مالی: این بچهها معمولن از مشکلات مالی رنج میبرن، منظور از مشکلات مالی فقر نیست. به ظاهر تو جیبشون پول دارن، گوشی خفن دارن و… ولی بهازاش به طور مداوم تاوان زیادی میدن و زمانهایی هم هست که مشکلات مالی حادی دارن… (تصور کنید که یه کودک مشکلات مالی داره نه یه بزرگسال!)
۴. تخیل نداشتن: زود بزرگ شدن و دغدغهشون از پنج شیش سالگی شده پول روغن و گوشت و تورم و…
۵. اعتیاد کودکان: اعتیاد تو این قشر علیالخصوص بین کولیها خیلی رایجه.
۶. بزه: الگوهای این بچهها بزهکارن و بزه براشون عادی میشه. خفت گیری، دزدی، جیب بری و… خیلی عادیه!
۷. تجربهی آزار جنسی: بیشتر کودکان کارگاهی تجربهی تلخ این موضوع رو داشتن.
۸. کمبود عزت نفس: این بیشتر مخصوص بچههای خیابانیه، بچههایی که عادت کردن التماس کنن، تحقیر شدن و یاد گرفتن آشغالن و مثل یه آشغال باهاشون برخورد شده! عزت نفس این بچهها خرد میشه و خیلی راحت تو آینده حقارت و التماس و گدایی رو قبول میکنن.
۹. نفرت از جامعه: اینکه همواره از جانب جامعه تحقیر شدن باعث شده کینه به دل بگیرن و عقدهای بار بیان.
چرا پدر کار نمیکنه
مشکل اینه که نیروی کار کودک ارزونتره، حرفشنوی بیشتری داره، بهخاطر ضعیف بودن اگر زوری بهش گفته بشه یا حقش خورده بشه توانایی اعتراض نداره و کارفرماها هم با استخدام کودکها، دیگه جایی برای بزرگترها نمیذارن و کاری گیر پدر نمیاد. و یا پدر خانواده بهخاطر اعتیاد یا مصدومیت شدید نمیتونه کار کنه.
تاثیر رسانهها روی تفکر ما راجع به کودک کار
مثل شرطیشدن خیلیهامون که از معتاد بودن یک فرد، نتیجه میگیریم که اون فرد مجرمه، رسانهها هم بجای ما فکر کردن و این نگاه رو در ما به وجود آوردن که به کودک کار به چشم یه مجرم نگاه کنیم. مثل هر مسالهی جدیدی که وقتی باهاش روبرو میشیم، اگر جوابش رو داشته باشیم دیگه برای پیدا کردن جوابش تلاشی نمیکنیم، در مورد این مساله هم بدون این که فکر کنیم از دیدگاه مجرم بودن کودک کار چه کسی سود میبره، سریع این جواب رو به مساله میدیم و از کنارش میگذریم.
نگاه ما به کودک کار و پدیدهی کار کودک
حتی با فرض باند بودن کودک کار، نباید ازش نتیجه بگیریم که «این بچهای که اینجا داره کار میکنه مجرمه» بلکه منطقیه که فکر کنیم که «این بچه هم قربانی مضاعف مشکلات کشوره چون توسط خانواده استثمار نمیشه بلکه توسط باند استثمار میشه»
نگاه ما به مسالهی کار کودک، نیاز کودک به کار نیست همونطور که نگاهمون به مسالهی تنفروشی، نگاه اقتصادی نیست.
با عنوان کردن مسائلی مثل ملیت، قومیت، جنسیت یا باند کردن تلاش میشه که صورت مساله پاک بشه.
خرید کردن یا نکردن
«خرید نکنیم تا دیگه نفروشن» تفکر غلطیه چون کار دیگهای نمیتونن بکنن و منطقیه که بین «هیچکار و تلاشی برای زنده موندن نکردن» (غیر از چنین کارهایی از یه کودک چه کارهایی بر میاد؟) و «فروختن حتی با وجود اینکه کسی نمیخره» گزینهی دوم رو انتخاب میکنن.
بهترین راه موقع مواجهه شدن باهاشون اینه که مثل یک فروشندهی واقعی باهاشون رفتار بشه. فروشندهای که داره چیزی رو به شما ارائه میده و شما اگر میخواید اون رو میخرید و اگه نمیخواید هم نمیخرید. ولی یک رابطهی برابر با کودکی که داره به شما چیزی ارائه میده برقرار کنید.
در واقع اینجا مساله خریدن یا نخریدن نیست بلکه مساله چگونه خریدنه و بهترین روش اینه که مثل یک فروشندهی معمولی باهاشون برخورد بشه.
چرا پول دادن بهشون کار خوبی نیست
دستفروش با متکدی فرق میکنه! آدمی که داره به شما خدماتی رو ارائه میکنه متکدی نیست. پولدادن به چنین فردی، کاری از نوع ترحمه و فکر میکنم شما هم مثل هر آدم دیگهای از ترحم شدن بهتون خوشتون نیاد چون به آدمهایی ترحم میشه که سطحشون از ترحمکننده پایین تره و مثلن از روی ترحم نمیگیم «آخی! بیل گیتس بیچاره» چون فعل ترحم چیزی شبیه به تحقیره و عزتنفس فرد رو از بین میبره.
محو کردن کودکان کار خیابانی مشکل کار کودک رو حل نمیکنه
بالا گفتم که کودک کار رو میشه به دو دستهی خیابانی و غیرخیابانی تقسیم کرد. توجه به این نکته مهمه که حتی با امنیتی کردن مسالهی کار کودک و دستگیر کردن و مانع فعالیت شدن بچههایی که توی خیابون کار میکنن، مشکلی حل نمیشه.
خیلی از بچهها هستن که هیچکس نمیبیندشون، توی کارگاهها و جاهای دیگه مشغول به کارن و با مشکلاتی که حق هیچ بچهای نیست که باهاشون روبرو بشه دارن دست و پنجه نرم میکنن. و با حل مشکل کودکان کار خیابانی، بازهم دردی از اینها دوا نمیشه.
واکنش ما نسبت به پدیدهی مهاجران خیلی از کشورهای دیگه بدتره (این ادعای سخنران اون جلسه بود و من دارم منتقل میکنم) و خب مهاجران کودک پتانسیل بیشتری برای تبدیل شدن به کودک کار دارن. چون فرصتهایی که در اختیار خانوادهشون قرار میگیره کمتره و در کنار این مساله، تحصیل براشون سختتره.
برای حل مسالهی کار کودک چیکار باید کرد
برای حل هر مساله و مشکل اجتماعی، به یک یا چندتا تشکل اجتماعی نیازه. آدمهایی که دغدغهشون، اون مشکله و به دنبال راهکارهایی برای حل اون مشکل میگردن. مسالهی کار کودک هم مثل یه مشکل اجتماعی دیگه، نیاز به آدمها و منابع داره برای حل شدنش. مسالهی کار کودک تعدادی آدم دغدغهمند داره. نمیگم کافی هستن اون آدمها ولی دارن کارهایی میکنن و خب مثل هر گروه دیگهای به کمک نیاز دارن. اگر مسالهی کار کودک مسالهایه که شما رو هم نگران میکنه، پیشنهاد میکنم به این گروهها کمک کنید. کمک مالی مستقیم به افراد این قشر مشکلی رو حل نمیکنه بلکه حتی ممکنه باعث تداوم مشکل بشه
منبع : +
سلام. مرسی از این متن. من در این مورد جمعیت امام علی رو می شناسم آیا شما لیستی از مراکزی که هدفشان کودکان کار هست دارید؟
ممنون از شما . در این زمینه مراکز زیادی فعالیت می کنند ولی مساله کلی هست بیشتر از اون نیاز به تجدید نگرش ما در این زمینه هست . آیا نگرشی که به این مساله داریم صحیح هست یا نه ؟ مراکز در مرحله های بعدیست که تاثیر گذار خواهند بود
سلام. در مورد بچه ها یا بزرگسالانی ک فقط به اصطلاح پول گدایی میکنن، باید چیکار کنیم؟؟ برای جلوگیری از گداپروری کمک نکنیم یا چرا..
به یه افغانی با یه نگاه دلسوزانه گفتم مذهبت چیه گفت خداروشکر اهل تسننم گفتم چرا حالا خداروشکر گفت شما شیعه ها فلانین .گفتم خوب چرا تو مملکتشونین گفت زمانی جز کشورمون بوده!!!!! گفتم چرا نموندین از کشورتون دفاع کنین هیچی دیگه عمری شد رگ گردنش باد کرد
نگاهتون به نظرم نژادپرستانه بوده !
حمایت از کشور های فقیر و جنگ زده کاری بسیار شرافت مندانه و انسانی هست ولی این کار زمانی باید اتفاق بیفته که به کشور خودمون آسیبی نرسه!!!!
امیدوارم افرادی میهن پرست مثا شاه اساعیل، نادر شاد، امیر کبیر و مصدق این کشور رو به دست بگیرند تا این کشور رو به اوج خودش برسونن تا اینکه با این نزاع های مسخره سیاسی دولت ها فقط مردم رو سرکار بگذارند!!!
ممنون
امیدوارم مسولین به دادشون برسن
ممنون از سایت جالبی که دارین